کد مطلب:5393 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

چرا پیامبران از جنس بشر بودند؟
از آن جایی كه رسولان الهی، غیر از وساطت ابلاغِ پیام ها و رسالتِ ارشاد و هدایت خلق خدا، الگوهای تربیتی و اسوه های اخلاق و عرفان هستند، باید از جنس بشر باشند تا در عداد الگوهای تربیتی و رهبران مردمان قرار گیرند.

اگر آنان از سنخ فرشتگان بودند، هرگز نمی توانستند نقش الگو و مقتدای خلق را ایفا كنند، چرا كه فرشتگان از نظر آفرینش، نور محض و عقل صرف و فاقد بُعد حیوانی می باشند و انگیزه گناه و آلودگی در نهاد آنان نیست.

اگر ملائكه گناه نمی كنند، به علّت فقدان بُعد حیوانی در آنهاست، لكن پیامبران از جنس بشرند تا پاكی و قداست آنان، درسی برای افراد بشر باشد.

خداوند حكیم در قرآن، به این ویژگی تأكید فراوان نموده است:

«وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لا یَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِینَ» [1] ؛ ما پیغمبران را كالبد و هیكلی قرار ندادیم كه غذا نخورند و آنان حیات جاودانی در دنیا ندارند. (بلكه مانند سایر افراد بشر طعام می خورند، می خوابند، پیرو مریض شده و سرانجام می میرند.)

خداوند در قرآن درباره مسیح و مادرش علیهما السلام می فرماید:

«مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ كَانَا یَأْكُلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ كَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الآیَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّی یُؤْفَكُونَ» [2] ؛ مسیح پسر مریم پیغمبری بیش نبود كه پیش از او پیغمبرانی آمده اند و مادرش هم زنی راستگو و با ایمان و هر دو به حكم بشریّت غذا تناول می كردند، بنگر چگونه ما آیات خود را روشن بیان می كنیم و آنان را بنگر كه چگونه به خدا دروغ می بندند.

با تمام ویژگی های بشری، امتیاز و برجستگی پیامبران به «وحی» است؛ یعنی پیامبر ارتباط خاصّی با خدا دارد.

با وجود بشر بودن پیامبران، باز هم برخی از انسان های لجوج و عنود، بهانه تراشی می كردند و در برابر انبیاء می گفتند: «إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا» [3] ؛ شما از مردمانی همانند ما نیستید.

و نیز می گفتند:

«وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ یَأْكُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الأَسْوَاقِ لَوْلا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَكٌ فَیَكُونَ مَعَهُ نَذِیرًا» [4] ؛ این چه پیغمبری است كه غذا می خورد و در بازارها راه می رود و اگر مَلَكی بر وی نازل می شد و با او و همراه او نذیر و بیم دهنده بود، بهتر بود.

وحی و معجزه، مایه امتیاز پیامبران بر سایر مردم بود. اگر پیامبران از جنس ملائكه بودند، مردم عذر و بهانه های موجّه و خردپذیری می تراشیدند و هرگز حاضر نمی شدند تسلیم آنان شوند و می گفتند ما را با فرشته چه كار؟ آنان نور صِرف هستند و ما ظلمت محض. آنان مجرّد هستند و ما مادّی. كسی كه نور مطلق باشد چگونه می تواند مشكلات موجودات ظلمانی را درك كند؟ اگر آنان مثل ما بشر بودند، بیش از ما آلوده به گناه می شدند.

مسأله سنخیّت بین امام و امّت به قدری منطقی و معقول است كه خداوند در قرآن چنین می فرماید:

«قُل لَّوْ كَانَ فِی الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَكًا رَّسُولاً» [5] ؛ اگر ملائكه در زمین مانند افراد بشر زندگی آرامی می داشتند، بدون شك فرشته ای را به عنوان رسول برای آنان می فرستادیم.


[1] انبياء(21) آيه8.

[2] مائده(5) آيه75.

[3] ابراهيم(14) آيه10.

[4] فرقان(25) آيه7.

[5] اسراء(17) آيه95.